دکتر زهرا عاصمی
1- سلام.خسته نباشید . من جوانی 19 ساله هستم .بیشتر از سه هفته است با دخترخانمی آشنا شده ام که در همان نگاه اول (دربازار) عاشق شده ام. هر دو خانواده مخالف ادامه ارتباط و ازدواج ما هستند . و می گویند عشق در یک نگاه دلیلی بر ازدواج نمی شود .
راهی پیش پایمان بگذارید تا بتوانیم با ازدواج خوب و راحت و آسان وخوشبختی مان نشان دهیم که عشق در نگاه اول ، سرمایه بزرگی است و والدین اینقدر از آن نترسند ! وچون خودشان آن را تجربه نکرده اند با حسادت خود جلوی عشق جوانها را نگیرند !همچنین والدین فکر می کنند که یک رابطه عاشقانه حتما رنگ و بوی جنسی دارد و ازین جهت نگرانند .در حالی که اتفاقا اصلا این طوری نیست . متشکرم .
سلام و احترام به شما آقا و دختر خانم محترم ؛ ضمن آرزوی سلامتی وآینده ای روشن برای شما ،می خواهم خدمتتان عرض کنم اتفاقا من با بزرگترهای شما موافق ترم.
عشق در یک نگاه هرگزمجوزی برای ازدواج و ضامن خوشبختی نخواهد بود .
بله، انسانها می توانند در 2 تا 3 ثانیه عاشق شوند!! اما اگر نخواهیم استثناها را در نظر بگیریم، چنین عشقی، بیمارگونه و ناسالم است و ماندگار هم نخواهد بود.
وقتی فردی در یک نگاه عاشق می شود یا به عبارتی دچار تب و جنون عشق می گردد همه چیزش برهم می ریزد و به نوعی خودش را گم کرده و دیگری را پیدا می کند، بدنش ارتباطات عادی خود را از دست داده و حالی پیدا می کند که قبلا نداشته است، به یک باره فرد 40 ساله، تبدیل به فردی 4 ساله می شود و به طور کلی زندگیش جهت و معنی دیگری می یابد.
ذهن این افراد تماما درگیر فرد مقابل می شود و همه وجودش را اشغال می کند به طوری که دیگر متعلق به خود نیست بلکه جزئی از او و مِلک او خواهد بود، یعنی وجود خود را کاملا تسلیم او کرده و مات و مبهوت او می شود.
البته بخشی از فرمایشات شما هم ناصحیح نیست.مثلا در عشق ، نوعی دوستی همراه با گرایش جنسی به وجود می آید اما رابطه جنسی آنقدرها اهمیتی ندارد . حتی بسیاری از افرادی در شرایط شما می گویند که ما به هیچ وجه به فکر رابطه جنسی نیستیم.
شما در این رابطه دو حالت از خود نشان می دهید : یا از فرد مقابل بت می سازید و عیوب او را نمی بینید و همه وجودش را حسن می بینید که در این صورت نمی توانید به انتخاب درست و منطقی برسید.
یا اینکه برعکس ،از وی بت نمی سازید بلکه بخاطر احساس مالکیت و اختیاری که برای خود نسبت به ایشان در نظر می گیرید اشکالات او بیشتر به نظرتان می آید.
ولی اطرافیان و بزرگترها که بقول شما عشق شما را درک نمی کنند ، فکر می کنند که شما بدیها یا نقطه ضعفهای فرد مقابلتان را نمی بیینید بنابراین کوشش آنها برای نشان دادن ضعف ها یا مشکلات رابطه شما بی فایده خواهد بود و اتفاقا بعد از مدتی شما به دنبال همان اشکالات کشیده شده و این ریشه در بیماری و گرفتاریتان خواهد داشت .
لذا بهتر است با استقاده از تجارب یک مشاور ، این رابطه را بخوبی مدیریت کنید تا وسوسه ازدواج شما را رها کند .
خوشبخت و موفق باشید انشالله .
2- سلام و خداقوت اساسی خدمت کارکنان و مسئولین ؛
من آقایی هستم 31 ساله ، ازدواج دوم کرده ام ، متاسفانه باز هم زندگی آرامی ندارم و ممکن است دوباره به جدایی فکر کنم .لطفا یک راهنمایی مناسب بفرمایید .
سلام و آرزوی سازگاری وگرمای زندگی و حل مشکلات و تداوم خوشبختی تان .اطلاعاتی که داده اید فوق العاده کم و ناقص است ،لذا حتما به یک مشاور زوج درمانی رجوع بفرمایید .ولی فعلا وعجالتا به این موارد هم توجه فرمایید :
اغلب ناسازگاری ها نتیجه برآورده نشدن انتظارات است . یعنی زن و مرد انتظارات همدیگر را برآورده نمی کنند .حالا ممکن است دلیل آن ، تفاوت در نوع تربیت و سبک زندگی خانوادگی آنان باشد که آن هم از شناخت نادرست زن و شوهر از یکدیگر است وپیامد آن ، توقعات بی جا ، سوء تفاهم ها ،قضاوت های منفی ، نگرانی های بی مورد ، مقایسه های غلط و مشکلات دیگری است که باعث کدورت و مشاجره می شود و فضای عاطفی خانه را آلوده می کند . لذا قبل از اینکه خدای نکرده فکر جدایی را در ذهنتان بپرورانید با استفاده از یک درمانگر خانواده ، تعارض های بالا را کمتر کنید و از ادامه زندگی خود لذت ببرید .
خوشبخت بمانید انشالله
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد.
نظر خود را اضافه نمایید
ورود برای ارسال نظر
ارسال نظر به عنوان مهمان